فرزندان خديجه
در تعداد فرزندان حضرت خديجه ، ميان مورخان اختلاف است . بهگفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خديجه ، شش فرزند بود. 1- هاشم . 2- عبدالله . به اين دو «طاهر» و «طيب»ميگفتند . . 3- رقيه . 4- زينب 5- ام كلثوم . 6- فاطمه .
رقيه بزرگترين دخترانش بودو زينب ، ام كلثوم و فاطمه بهترتيب پس از رقيه قرار داشتند . پسران خديجه پيش از بعثتپيامبر (ص) ، بدرود زندگي گفتند . ولي دخترانش ، نبوت پيامبر(ص) را درك كردند .
گروهي از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (ص)پس از بعثتبه دنيا آمدند و چندروز پس از پيامبر خدا (ص) بهمدينه هجرت كردند
خديجه در دوران جاهليت
حضرت خديجه عليهاالسلام در دوران جواني با تشكيل كاروانهاي تجاري به كسب درآمد پرداخت. وي با مديريت و درايتي قوي و به دور از رسم تاجران زمانه كه رباخواري را از اصول ثروت اندوزي قرار داده بودند، به تجارت روي آورده بود.
تاريخنگاران، بارها از او با عنوانهايي همچون «بانوي دورانديش و خردمند» يا «بانوي عاقل»يياد كردهاند. حضرت خديجه عليهاالسلام يكي از ثروتمندترين مكه بود، ولي هرگز از ياري فقيران روي برنگرداند و خانهاش همواره كعبه آمال مردم بينوا و پناهگاه نيازمندان بود. كرم، سخاوت، دورانديشي، درايت، عفت و پاكدامني، از وي بانويي پرهيزكار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوي بانوان قريش» كه در آن زمان به وي داده شد، نشان دهنده جايگاه او در ميان مردم است.
خصوصيات حضرت خديجه (س)
خديجه از بزرگترين بانوان اسلام به شمار ميرود . او اولين زنيبود كه به اسلام گرويد ; چنان كه عليبن ابيطالب (ع) اولينمردي بود كه اسلام آورد . اولين زني كه نماز خواند ، خديجه بود. او انساني روشن بين و دور انديش بود . با گذشت ، علاقهمند بهمعنويات ، وزين و با وقار ، معتقد به حق و حقيقت و متمايل بهاخبار آسماني بود . همين شرافتبراي او بس كه همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت .
آخرين مال
اموال حضرت خديجه عليهاالسلام به عنوان ابزاري مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پيشرفت آن قرار گرفت. جالب اين كه آخرين بخش از دارايي خديجه توسط امير مؤمنان در سفر هجرت به مدينه صرف شد.
پيامبراكرم صلياللهعليهوآله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امير مؤمنان نيز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آنجا حضرت به علي عليهالسلام فرمود: «امانتهاي زيادي نزد من است، به بالاي ابطح (تپهاي در مكه) برو و صبح و شب با صداي بلند بگو: هر كسي نزد محمد امانت و يا وديعهاي دارد بيايد و تحويل بگيرد. يا علي! بعد از اين با هيچ حادثهاي ناگوار مواجه نخواهي شد تا اين كه نزد من برسي. امانتهاي مردم را آشكارا تحويل بده. اي علي! تو راسرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.
از آخرين باقيمانده اموال خديجه براي خود و فاطمه و هر كس از بني هاشم كه قصد همراهي با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانتها، ديگر درنگ نكن... .»
ابوعبيده (نوه عمار ياسر) ميگويد: «فرزند ابي رافع اين مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسيدم: مگر رسول خدا مال و ثروتي قابل توجه داشت كه دو شتر براي سفر خودش خريد و به امير مؤمنان هم سفارش كرد زاد و توشه ديگر مهاجران را تهيه كند؟
ابي رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: هيچ مال و ثروتي براي من سودمندتر از اموال خديجه نبود. ابي رافع افزود: پدرم گفت: از آخرين موارد مصرف اموال خديجه خريد زاد و توشه براي مسلمانان مستضعف بود كه قصد داشتند به مدينه هجرت كنند.
سفر اكثر مسلمانان با اموال خديجه ممكن شد. آخرين آنها هم قافلهاي بود كه امير المؤمنين آن را سرپرستي كرد.
منزلت حضرت خديجه نزد پيامبر (ص)
پيامبر پس از خديجه تا آخر عمر خديجه را فراموش نكرد و هر از چند گاهي از او تقدير و تمجيد ميكرد. عايشه گفته است: «رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم از خانه بيرون نميرفت مگر اين كه به نوعي از خديجه ياد ميكرد و از وي به نيكي ستايش مينمود. روزي او را به ياد آورد. رشك و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آيا او بيش از يك پيرزن بود؟ خداوند زن بهتري به تو عطا فرموده است. پيغمبر خشمگين شد. آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ايمان آورد در هنگامي كه مردمان به من كفر ميورزيدند. و از او به من فرزنداني عطا كرد در حالي كه مرا از فرزندانِ ديگر زنان محروم نمود». عايشه گفت: «با خود گفتم ديگر هرگز خديجه را به بدي ياد نخواهم كرد».
مقام خديجه در بهشت
از فضيلتهاي حضرت خديجه عليهاالسلام ، مقامي است در بهشت كه از سوي خداوند به ايشان وعده داده شده است. پيامبراكرم صلياللهعليهوآله نيز بارها اين مسئله را به خديجه بشارت ميداد و ميفرمود: «در بهشت، خانهاي داري كه در آن رنج و سختي نميبيني.» امام صادق عليهالسلام نيز ميفرمايد: هنگامي كه خديجه وفات يافت، فاطمه خردسال بيتابي ميكرد و گرد پدرش ميگشت و سراغ مادر را از او ميگرفت. پيامبر از اين حالت دخت كوچكش بيشتر محزون ميشد و دنبال راهي بود تا او را آرام كند. فاطمه همچنان بيتابي ميكرد تا اينكه جبرئيل بر پيامبر نازل شد و فرمود: «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانهاي كنار آسيه، همسر فرعون و مريم، دختر عمران نشسته است.» هنگامي كه فاطمه اين سخن را شنيد، آرام گرفت و ديگر بيتابي نكرد. پ
وصيت حضرت خديجه
حضرت خديجه (س) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر (ص) به عيادت وي رفت و فرمود : اي خديجه ، «اما علمت ان اللهقد زوجني معك في الجنه» ; آيا ميداني كه خداوند تو را دربهشت نيز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خديجه دل جويي و تفقد كرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود .
چون بيماري خديجه شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چندوصيت دارم : من در حق تو كوتاهي كردم ، مرا عفو كن .
پيامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاشخود را به كار بردي . در خانهام بسيار خسته شدي و اموالت را درراه خدا مصرف كردي .
عرض كرد : يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب ايندختر باشيد . و به فاطمه زهرا (س) اشاره كرد . چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد . پس مبادا كسي از زنان قريش به اوآزار برساند . مبادا كسي به صورتش سيلي بزند . مبادا كسي بر اوفرياد بكشد . مبادا كسي با او برخورد غير ملايم و زنندهاي داشتهباشد .
اما وصيتسوم را شرم ميكنم برايتبگويم . آن را بهفاطمه عرض ميكنم تا او برايتبازگو كند . سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم ميگويد : من از قبر در هراسم ; از تو ميخواهم مرا درلباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي ، كفن كني .»
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(ص) عرض كرد . پيامبر اكرم (ص) آن پيراهن را براي خديجهفرستاد و او بسيار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (ص) غسل و كفن وي را به عهده گرفت . ناگهان جبرئيل درحالي كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد : يا رسولالله ، خداوند به تو سلام ميرساند و ميفرمايد : «ايشان اموالشرا در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهدهبگيريم .»
وفات خديجه (س)
خديجه در سن 65 سالگي در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد . پيغمبر خدا (ص)شخصا خديجه را غسل داد ، حنوط كرد و با همان پارچهاي كه جبرئيلاز طرف خداوند عزوجل براي خديجه آورده بود ، كفن كرد . رسولخدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خديجه را در خاك نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت . او بر خديجه اشكميريخت ، دعا ميكرد و برايش آمرزش ميطلبيد . آرامگاه خديجه درگورستان مكه در «حجون» واقع است .
رحلت خديجه براي پيغمبر (ص) مصيبتي بزرگ بود ; زيرا خديجهياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(ص) احترام ميگذاشتند و از آزار وي خودداري ميكردند .